درک علم پنهان ترجیحات موسیقی

دانشمندان در پژوهشی جدید موفق به اندازه‌گیری میزان تغییرپذیری قطعات موسیقی و نقش احساسات در آن شده‌اند. به گزارش تک‌ناک، تغییرپذیری قطعات موسیقی به میزان تفاوت و ناپایداری در الگوهای موسیقی در طول یک قطعه اشاره دارد. به عبارت دیگر، این مفهوم نشان‌دهنده تنوع و شگفتی در مسیر موسیقی است. قطعه‌ای با تغییرپذیری بالا، پیش‌بینی‌پذیری […]


دانشمندان در پژوهشی جدید موفق به اندازه‌گیری میزان تغییرپذیری قطعات موسیقی و نقش احساسات در آن شده‌اند.

به گزارش تک‌ناک، تغییرپذیری قطعات موسیقی به میزان تفاوت و ناپایداری در الگوهای موسیقی در طول یک قطعه اشاره دارد.

به عبارت دیگر، این مفهوم نشان‌دهنده تنوع و شگفتی در مسیر موسیقی است. قطعه‌ای با تغییرپذیری بالا، پیش‌بینی‌پذیری کمتری دارد و ممکن است ملودی‌ها، ریتم‌ها یا الگوهای تکراری کمتری داشته باشد، در حالی که قطعه‌ای با تغییرپذیری پایین، الگوها و ساختارهای قابل پیش‌بینی‌تری دارد.  

موسیقی همواره به‌عنوان عاملی برای برانگیختن احساسات شناخته شده، اما سوال اینجاست که دقیقاً این احساسات چگونه به وجود می‌آیند و چگونه از موسیقی معنی می‌گیریم؟لئونارد مایر، فیلسوف موسیقی، ۷۰ سال قبل نظریه‌ای ارائه داد مبنی بر اینکه احساسات و معنا در موسیقی، نتیجه تعامل بین انتظارات و شگفتی است.

موسیقی اغلب احساسات خاصی را در ما برمی‌انگیزد، اما چگونه این احساسات ایجاد می‌شوند و معنای آن از کجا می‌آید؟ انسان‌ها به‌ طور طبیعی بر اساس تجربیات قبلی خود، توانایی پیش‌بینی دارند و این همان چیزی است که باعث می‌شود وقتی به موسیقی گوش می‌دهیم، انتظاراتی درباره آن شکل دهیم.

مایر اعتقاد داشت که احساسات و معنای موسیقی از برآورده شدن یا نشدن این انتظارات حاصل می‌شود. گروهی از دانشمندان به رهبری تئو گایسل در دانشگاه گوتینگن تلاش کردند تا این نظریات فلسفی را با استفاده از روش‌های علمی و داده‌کاوی بررسی کنند.

آنها در تحقیق جدیدی که در مجله Nature Communications منتشر شده است، از تحلیل داده‌های زمانی برای بررسی شباهت بین نت‌ها استفاده کردند. به عبارت دیگر، آنها دیدند که به چه میزان یک توالی از نت‌ها، شبیه به توالی‌های قبلی است.

این شباهت نشان‌دهنده «حافظه» موسیقی است. اگر این حافظه به‌ طور آهسته و کم‌کم کاهش یابد، موسیقی پیش‌بینی‌پذیرتر می‌باشد، اما اگر به‌ طور سریع از بین برود، موسیقی بیشتر شگفت‌انگیز و غیرقابل پیش‌بینی می‌شود.

پشت پرده ترجیحات موسیقی چست؟

بینش‌هایی از تحلیل موسیقی جاز و کلاسیک

پژوهشگران بیش از ۴۵۰ قطعه بداهه‌نوازی جاز و ۹۹ قطعه کلاسیک را بررسی کردند. آنها متوجه شدند که ابتدا نت‌ها شباهت زیادی به هم دارند و پیش‌بینی نت بعدی راحت است. اما بعد از مدتی، این شباهت به‌ طور ناگهانی کاهش می‌یابد و پیش‌بینی نت بعدی سخت‌تر می‌شود.

زمان‌های انتقال: معیاری برای پیش‌بینی‌پذیری

آنچه جالب است، زمان‌هایی می‌باشد که در آنها پیش‌بینی موسیقی به‌ طور ناگهانی به یک رفتار غیرقابل پیش‌بینی تبدیل می‌شود. بسته به نوع قطعه یا بداهه‌نوازی، این زمان‌ها می‌توانند از چند نت چهارم تا ۱۰۰ نت چهارم متغیر باشند.

در بداهه‌نوازی‌های جاز اغلب این زمان‌ها کوتاه‌تر از بسیاری از قطعات کلاسیک هستند، بنابراین پیش‌بینی موسیقی در جاز آسان‌تر است. همچنین بین آثار آهنگ‌سازان مختلف تفاوت‌هایی در این زمان‌ها وجود دارد.

در میان قطعات کلاسیک، زمان‌های پیش‌بینی در آثار باخ بیشتر بین پنج تا دوازده نت چهارم بود، در حالی که در آثار موتزارت این زمان‌ها از هشت تا ۲۲ نت چهارم متغیر بود. این نشان می‌دهد که در آثار موتزارت، پیش‌بینی و انتظار برای پیشرفت موسیقی اغلب طولانی‌تر است، در حالی که باخ تغییرات و شگفتی‌های بیشتری دارد.

نتیجه‌گیری شخصی تئو گایسل

تئو گایسل، سرپرست این تحقیق، در این باره می‌گوید که این یافته‌ها به او کمک کرده است تا یک تجربه شخصی از دوران نوجوانی‌ خود را توضیح دهد.

او در دوران دبیرستان به معلم موسیقی‌ خود گفته بود که علاقه زیادی به آثار موتزارت ندارد. حالا با کمک این تحقیقات، او متوجه می‌شود که چرا باخ را بیشتر از موتزارت دوست داشت، چون باخ تنوع و شگفتی بیشتری در موسیقی خود داشت و این برای او جذاب‌تر بود.



منبع: تکنک