طنز سیاه قصه فیلترشکن و فیلترینگ اینترنت

فیلترینگ اینترنت در ایران از مدت‌ها پیش به یک چالش جدی تبدیل شده است. اگرچه بارها به آثار مخرب آن بر اقتصاد و سایر جنبه‌های زندگی مردم اشاره شده، اما همچنان این رویه ادامه دارد. به نظر می‌رسد عادی‌سازی این وضعیت، حتی در میان مسئولان و برخی نهادها، به حدی رسیده که دیگر کمتر کسی […]


فیلترینگ اینترنت در ایران از مدت‌ها پیش به یک چالش جدی تبدیل شده است. اگرچه بارها به آثار مخرب آن بر اقتصاد و سایر جنبه‌های زندگی مردم اشاره شده، اما همچنان این رویه ادامه دارد. به نظر می‌رسد عادی‌سازی این وضعیت، حتی در میان مسئولان و برخی نهادها، به حدی رسیده که دیگر کمتر کسی از تبعات منفی آن سخن می‌گوید.

به گزارش سرویس داخلی آژانس اخبار فناوری تکنا، آمارها نشان می‌دهند که اکثریت قریب به اتفاق کاربران ایرانی برای دسترسی به محتوای مورد نظر خود از فیلترشکن استفاده می‌کنند. این امر نشان از بی‌اعتمادی گسترده مردم به محدودیت‌های اعمال شده و همچنین ناکارآمدی این محدودیت‌ها دارد.

با وجود فیلترینگ، میلیون‌ها نفر همچنان به شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های مسدود شده دسترسی دارند. این تناقض عجیب، نشان از شکاف عمیق بین سیاست‌گذاری و واقعیت‌های موجود در جامعه است. از سوی دیگر، رونق بازار فیلترشکن‌ها و درآمدزایی برخی افراد از این طریق، نشان از وجود یک اقتصاد موازی و غیرشفاف دارد.

در این میان، مسئولان و نهادهای مختلف نیز مواضع متناقضی اتخاذ می‌کنند. برخی از آنها به دنبال توجیه فیلترینگ هستند و برخی دیگر به دنبال راهکارهایی برای کاهش آثار مخرب آن. این تناقض‌گویی‌ها، سردرگمی و بی‌اعتمادی مردم را بیشتر می‌کند.

با توجه به همه این موارد، می‌توان گفت که فیلترینگ در ایران به یک کمدی سیاه تبدیل شده است. کمدی سیاهی که در آن، از یک سو مردم با محدودیت‌های شدید روبرو هستند و از سوی دیگر، برای دور زدن این محدودیت‌ها راه‌های پیچیده و پرهزینه‌ای را در پیش می‌گیرند. کمدی سیاهی که در آن، مسئولان و نهادها به جای حل مشکل، به دنبال سرپوش گذاشتن بر آن هستند.

در سرزمینی که فیلترینگ به امری عادی بدل شده، کاربران اینترنت همچون دریانوردانی در اقیانوسی بیکران از اطلاعات هستند که با استفاده از قطب‌نمای فیلترشکن، مسیر خود را می‌یابند. این سفر البته خالی از هیجان نیست و گاهی به ماجراجویی‌های عجیبی می‌انجامد.

فیلترینگ؛ دیوار کوتاهی است یا دیواری بلندتر از چین؟

فیلترینگ در ایران، همچون دیواری است که هر روز بلندتر می‌شود. این دیوار، نه تنها از ورود اطلاعات ناخواسته جلوگیری می‌کند، بلکه جلوی خروج بسیاری از اطلاعات ارزشمند را نیز می‌گیرد. گویی مسئولان تصمیم گرفته‌اند تا برای شهروندان خود یک رژیم غذایی اطلاعاتی خاص تجویز کنند. این رژیم غذایی، البته بسیار متنوع نیست و بیشتر شامل اخبار و اطلاعاتی است که با دیدگاه حاکمیت همسو باشد.

تاثیرات فیلترینگ و فیلترشکن بر زندگی روزمره

در مقابل این دیوار بلند، کاربران ایرانی سلاحی مخفی دارند: فیلترشکن. فیلترشکنی که همچون کلیدی است برای باز کردن درهای بسته دنیای مجازی. با استفاده از فیلترشکن، کاربران می‌توانند به راحتی به اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند که در داخل کشور فیلتر شده است. اما آیا این آزادی بی‌حد و حصر است؟

 

  • آموزش و پرورش: دانش‌آموزان و دانشجویان با استفاده از فیلترشکن می‌توانند به منابع علمی و آموزشی متنوعی دسترسی پیدا کنند. اما از سوی دیگر، استفاده بی‌رویه از فیلترشکن می‌تواند باعث هدر رفتن وقت و تمرکز دانش‌آموزان شود.
  • اقتصاد: فیلترینگ و فیلترشکن هر دو بر اقتصاد کشور تاثیرگذار هستند. از یک سو، فیلترینگ می‌تواند مانع از رشد کسب‌وکارهای اینترنتی شود. از سوی دیگر، فیلترشکن‌ها بازار پررونقی را ایجاد کرده‌اند که سود سرشاری را برای برخی افراد به همراه دارد.
  • فرهنگ: فیلترینگ می‌تواند بر فرهنگ عمومی جامعه تاثیرگذار باشد. با محدود کردن دسترسی به اطلاعات و فرهنگ‌های مختلف، فیلترینگ می‌تواند باعث همگن‌سازی افکار و کاهش تنوع فرهنگی شود.
  • سیاست: فیلترینگ و فیلترشکن هر دو در عرصه سیاست نقش مهمی ایفا می‌کنند. فیلترینگ می‌تواند برای کنترل افکار عمومی و سرکوب مخالفان استفاده شود. در مقابل، فیلترشکن‌ها می‌توانند به عنوان ابزاری برای سازماندهی اعتراضات و اطلاع‌رسانی استفاده شوند.

زندگی در کشوری که فیلترینگ در آن رواج دارد، به یک بازی موش و گربه تبدیل شده است. کاربران دائماً در تلاشند تا از فیلترهای جدید عبور کنند و مسئولان نیز دائماً در تلاشند تا فیلترهای جدیدی ایجاد کنند. این بازی بی‌انتهایی که سال‌هاست ادامه دارد، نه تنها به نفع هیچ‌کس نیست، بلکه به اقتصاد و فرهنگ کشور نیز آسیب می‌رساند.

حرف آخر

فیلترینگ و فیلترشکن، دو روی یک سکه‌اند. سکه‌ای که در دست کاربران ایرانی می‌چرخد و آینده اینترنت در کشور را رقم می‌زند. اگرچه فیلترینگ می‌تواند به عنوان ابزاری برای کنترل و نظارت استفاده شود، اما در درازمدت به ضرر جامعه خواهد بود. از سوی دیگر، استفاده بی‌رویه از فیلترشکن نیز می‌تواند عواقب ناخواسته‌ای داشته باشد. برای حل این معضل، نیازمند رویکردی جامع و مبتنی بر گفت‌وگو هستیم. رویکردی که در آن، هم به حقوق کاربران احترام گذاشته شود و هم به امنیت ملی توجه شود. در نهایت باید گفت که فیلترینگ و فیلترشکن، هر دو محصولی از عدم اعتماد هستند. عدم اعتماد دولت به مردم و عدم اعتماد مردم به دولت.



Source link