چرا ترس از تاریکی داریم و چگونه بر آن غلبه کنیم؟

حدود یک نفر از هر ۹ بزرگسال در ایالات متحده آمریکا ترس از تاریکی دارد و سؤال این است که چرا ما این فوبیا را داریم؟ و مهم‌تر اینکه آیا راهی برای غلبه بر آن وجود دارد؟ به گزارش تک‌ناک، تاریکی به خودی خود خطرناک نیست، اما اگر با محیط آشنا نباشید، ممکن است به […]


حدود یک نفر از هر ۹ بزرگسال در ایالات متحده آمریکا ترس از تاریکی دارد و سؤال این است که چرا ما این فوبیا را داریم؟ و مهم‌تر اینکه آیا راهی برای غلبه بر آن وجود دارد؟

به گزارش تک‌ناک، تاریکی به خودی خود خطرناک نیست، اما اگر با محیط آشنا نباشید، ممکن است به چیزی برخورد کنید، اما این به ندرت باعث وحشت می‌شود.

یسا نوربرگ، روانشناس بالینی و استاد در دانشکده علوم روان‌شناختی دانشگاه مک‌کواری در این باره گفت: «بیش از ۷۰ درصد افراد یک ترس غیرمنطقی دارند. اما تعریف ترس غیرمنطقی با فوبیا تفاوت دارد. فوبیاها باید به‌طور منظم باعث ناراحتی یا تداخل در زندگی شخصی شوند. برای اینکه یک ترس فوبیا نام بگیرد باید غیرمنطقی یا به‌ شدت اغراق‌شده باشد.»

این موضوع می‌تواند تشخیص فوبیاها را مشکل‌ساز کند. به عنوان مثال، مارها را در نظر بگیرید. ممکن است شما هم فکر کنید که از فوبیای مارها (اوفیدیوفوبیا) رنج می‌برید، اما احتمال زیادی وجود دارد که اینطور نباشد.

اگر در جایی زندگی می‌کنید که مارها وجود ندارند، به احتمال زیاد نمی‌توانید فوبیای مارها را داشته باشید، چرا که این خزندگان نمی‌توانند زیاد بر زندگی شما تأثیر بگذارند. با وجود این، اگر شخصی به محیطی که مارها در آن رایج هستند، نقل مکان کند و ناراحتی او افزایش یابد یا از انجام کارها به دلیل ترس از برخورد با مارها دست بکشد، ممکن است معیارهای فوبیای مارها را داشته باشد و در این مورد هیچ چیز جزء محیط تغییر نکرده است.

بنابراین تعداد افرادی که فوبیای قابل تشخیص دارند، بسیار کمتر از ۷۰ درصد است. شیوع فوبیاها در مطالعات بسیار متفاوت می‌باشد. برخی مطالعات نشان می‌دهند که تنها ۳ درصد از جمعیت معیارهای تشخیصی یک فوبیا را برآورده می‌کنند، در حالی که مطالعات دیگر نشان می‌دهند که ممکن است تا ۲۴ درصد از جمعیت معیارهای تشخیصی فوبیا را برآورده کنند. اگر مطالعات میانگین‌گیری شوند، به نظر می‌رسد که حدود ۷ درصد از جمعیت ممکن است در برهه‌ای از زندگی خود فوبیای بالینی را تجربه نمایند.

در این مورد زنان بیشتر در معرض خطر هستند و به‌طور کلی افرادی که در کشورهای آسیای شرقی زندگی می‌کنند، کمتر تجربه فوبیاها را دارند. اگر شخصی یک فوبیا داشته باشد، احتمال دارد که فوبیا دیگری را نیز تجربه کند.

چرا ما انسان‌ها ترس از تاریکی داریم و چگونه بر آن غلبه کنیم؟

چرا ما می‌ترسیم؟

به‌طور واضح، برای ما انسان‌ها داشتن واکنش ترس منطقی است، اما فوبیاها متفاوت هستند.

تحقیقات نشان نمی‌دهد که ما از برخی چیزها می‌ترسیم چون ترس برای تکامل ما مفید است. به‌نظر می‌رسد ما به شکلی ساخته شده‌ایم که درباره تهدیدها یاد بگیریم.

ما توانایی یادگیری درباره خطرات را با ژنتیک و تجربه‌هایی که به ما درباره آسیب‌ها آموزش می‌دهند، ترکیب می‌کنیم. به‌ عنوان مثال، فیلمی درباره یک جادوگر شرور که در شب جادو می‌کند و شاهزاده‌هایی که آسیب می‌بینند، می‌تواند باعث ایجاد فوبیا شود. به عبارت دیگر، ما فوبیاهای خود را حداقل تا حدی، یاد می‌گیریم.

تفکیک دقیق اینکه چه میزان از یک ترس غیرمنطقی، ژنتیکی است و در چه حد یادگرفته شده، به دلایل واضحی بسیار دشوار است. آیا هم شما و هم والدینتان از عنکبوت‌ها می‌ترسید چرا که ژن‌های آراکنوفوبیا را به ارث برده‌اید، یا فقط به این دلیل که به‌ طور مکرر در دوران کودکی به واکنش‌های ترسناک آنها در مقابل عنکبوت‌ها مواجه شده‌اید، از عنکبوت می‌ترسید؟

والدین بیش‌ازحد مراقب اغلب رفتارهای ترسناک را الگو قرار می‌دهند و اقداماتی انجام می‌دهند تا فرزندان خود را از خطرات محافظت کنند، حتی وقتی خطر خیلی کم است. آنها اغلب به رفتارهای اجتنابی فرزندان خود، مثل هر شب خوابیدن کنار کودک به دلیل ترس از تاریکی، تن می‌دهند.

نیت آنها ممکن است این باشد که به فرزندان خود نشان دهند که آنها را دوست دارند و می‌خواهند از آنها محافظت کنند و آنها را خوشحال نگه دارند، اما با این کار، به‌طور ناخواسته به فرزندان خود می‌آموزند که تاریکی تنها زمانی ایمن است که آنها حضور دارند.

آیا ترس از تاریکی دارید؟

فوبیاها غیرمنطقی هستند. در واقع به اندازه‌ای که تهدید ممکن است در آن لحظه واقعی به نظر برسد، شما در خطر نیستید.

اما قانع کردن خود در این مورد می‌تواند دشوار باشد. نوربرگ توضیح داد: «زمانی که افراد فوبیای بالینی قابل توجهی را تجربه می‌کنند، تنها از وضعیت‌های خطرناک عینی نمی‌ترسند، بلکه از موقعیت‌ها و محرک‌های غیرمنطقی نیز می‌ترسند.»

پس چه چیزی در مورد بودن در تاریکی سیگنال‌های خطر ما را فعال می‌کند؟ تا حدی این موضوع منطقی‌تر و ساده‌تر از آن چیزی است که ممکن است فکر کنید.

مردم تاریکی را ترسناک می‌دانند چرا که یکی از حواس ما را از بین می‌برد. این حالت به عدم قطعیت وضعیت می‌افزاید و بسیاری از افراد با عدم قطعیت، احساس راحتی نمی‌کنند.

همان‌طور که در سایر فوبیاها نیز رخ می‌دهد، بخشی از این موضوع به احتمال زیاد ناشی از شرطی شدن است. در برخی کشورها که خوابیدن تنها برای کودکان معمول است، تاریکی می‌تواند با احساس جدایی در کودکان کوچک مرتبط باشد. ترکیب تنها بودن با تاریکی ممکن است باعث شود کودکان فکر کنند که تاریکی مشکل است.

اما در نهایت، بخش زیادی از مشکل به تمایل انسانی به فکر کردن مداوم برمی‌گردد. هر کسی که در ساعت ۴ صبح بیدار و دراز کشیده باشد، می‌داند که این ساعت فاجعه‌سازی است، چرا که ذهن شما پر از انواع نگرانی‌ها و استرس‌ها می‌شود و در واقع، بدترین موضوعاتی را که می‌توانید تصور نمایید، مرور می‌کند.

از بین رفتن دید، تخیل را آسان‌تر می‌کند. بنابراین وقتی شب می‌شود یا وارد یک اتاق تاریک می‌شویم، ذهن ما ممکن است بلافاصله شروع به تخیل چیزهایی کند که چند دقیقه پیش اینطور نبودند.

و آن موارد به ندرت مرتبط با افکار شادی هستند. داستان‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها به‌طور منظم پیام‌هایی را ارسال می‌کنند که به مردم در شب، وقتی تاریک است، آسیب می‌رسد.

تقریباً از کودکی به ما گفته شده است که هیولاها، ارواح، جنایتکاران و حیوانات در تاریکی پنهان می‌شوند و منتظر هستند تا به ما آسیب برسانند. ما از کودکی یاد می‌گیریم که این افکار اضطراب‌آور را با تاریکی ارتباط دهیم.

غلبه بر ترس

به غیر از روشن نگه داشتن چراغ‌ها به مدت ۲۴ ساعت در روز، آیا راهی برای مقابله با ترس شدید از تاریکی وجود دارد؟ در واقع، بله وجود دارد.

استاندارد طلایی درمان فوبیاها، درمان مواجهه است. در تحقیقات متعدی ثابت شده است که این روش بهتر از سایر روش‌های درمان، کار می‌کند.

به عبارت دیگر، شما باید با ترس خود روبه‌رو شوید. درمان مواجهه شامل روبه‌رو شدن با محرک‌های ترسناک به شیوه‌ای غیرخطرناک است. برای فردی که از تاریکی می‌ترسد، مواجهه با ترس به معنای رفتن به اتاق‌های تاریک و تنها ماندن در شب بدون وجود هیولاها، ارواح، جنایتکاران و حیوانات خطرناک است. شما باید این کار را بارها و بارها انجام ‌دهید تا به طور قانع‌کننده‌ای باور کنید که تاریکی خطرناک نیست.

شاید این کار برای شما در حال حاضر بیش از حد ترسناک باشد و این اشکالی ندارد. در این صورت، می‌توان از یک روش درجه‌بندی شده استفاده کرد، یعنی ابتدا با رفتن به یک اتاق کم‌نور و نه تاریک می‌توان درمان را آغاز کرد.

برای مقابله با ترس، باید هوشیار باشید. قبل از انجام یک مواجهه با ترس، همیشه از خود بپرسید، که فکر می‌کنم چه اتفاقی قرار است رخ بدهد؟ در چه حد احتمال رخ دادن آن وجود دارد؟ و اگر اتفاق بیفتد، به چه میزان بد خواهد بود؟ بلافاصله بعد از آن، از خود بپرسید که آیا نتیجه ترسناک اتفاق افتاد؟ اگر افتاد، چقدر بد بود؟ در چه حد احتمال دارد این اتفاق در آینده رخ دهد؟

 این پرسشگری به شما کمک می‌کند که روی آنچه باید در طول درمان یاد بگیرید، تمرکز کنید:

 ۱) نتایج ترسناک تقریباً هرگز اتفاق نمی‌افتند.

 ۲) وقتی اتفاق می‌افتند، تقریباً همیشه به اندازه‌ای که انتظار داشتیم، بد نیستند.

 ۳) حتی وقتی نتایج ترسناک اتفاق می‌افتند، می‌توانیم با آن مقابله کنیم.

اما برای موفقیت واقعی، یک نکته مهم وجود دارد. اینکه وقتی که می‌توانید در تاریکی بمانید، باید این کار را انجام دهید. هر فرصتی که برای روبه‌رو شدن با تاریکی دارید، از دست ندهید. مهم نیست کجا هستید یا چه احساسی دارید، تاریکی به شما آسیب نمی‌زند.



Source link